زنگ خانه شان که به صدادر آمد به مخیله هاشان هم خطور نمی کردچنین شخصیتی
به مهمانی شان آمده باشد. انگار شوکه شده بودند. دست و پایشان را گم کرده بودند.خانم ها می دویدند تا زود تر چیزی برای حجاب پیدا کنند و به آقا خوش آمد بگویند.
میوه ها را که جلو آوردند فکر نمی کردند آقا از دستشان چیزی میل کنند. ایشان که به فتوای خودمسیحیان را پاک می دانندازخوراکی هایشان تناول کردند با تک تک آن ها گرم گرفت و به فرزند شهیدش احترام گذاشت.
حجت الاسلام موسوی کاشانی/کتاب خاطرات سبز
وبلاگ فرهنگى مذهبى صلوات...
ما را در سایت وبلاگ فرهنگى مذهبى صلوات دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : وبلاگ فرهنگى مذهبى صلوات salavat بازدید : 1411 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392 ساعت: 1:42